به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» کتاب «موسوعة الرسول المصطفی(ص) » شامل مطالبی درباره ابعاد مختلف پیامبر گرامی اسلام در سال ۲۰۰۲ میلادی در بیروت به چاپ رسید.
دکتر مصطفی بن هاشم زين الدین نیز در این موسوعه به توصیف سرزمین اردن، جنگ موته و شخصیت جناب جعفرطیار پرداخته که توسط محقق فقید حجت الاسلام والمسلمین علی آل کاظمی ترجمه شده است.
سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» بخش سوم ترجمه این استاد فقید را تقدیم خوانندگان ارجمند می کند.
* شباهت بین کربلا و موته
ما قصد نداریم به تفصیل علل و اسباب جنگ موته بپردازیم، یا سخن از کیفیت شهادت طلبی فرماندهان این نبرد خونین یا ثمرات نزدیک یا دور این پیکار به میان بیاوریم ، زیرا آنچه که ما در صدد بیان آن هستیم بیان ارزش طبیعت و موقعیت این معرکه در صدر اسلام است.
و این که آیا این نبرد خونین نقطه عطفی بود در حیات و بقاء حکومت اسلام که عنایت الهی آن را به منظور استمرار دعوت رسول گرامی اسلام جاری ساخت؟
و به چه دلیل رسول گرامی اسلام این فرماندهان را از میان نزدیکان درجه یک خود و از میان افراد خانواده و اهل بیت اطهارش انتخاب فرمودند؟
آنچه که نظر مطالعه کننده و محقق نبرد موته را به خود جلب می کند شباهت بسیاری است که میان ماهیت نبرد خونین کربلا و این معرکه وجود دارد، که علاوه بر آنچه که ما بیان کردیم شباهت های دیگری نیز وجود دارد که می تواند منظور ما را از این بررسی تفسیر کند:
نبرد موته یک میدان شهادت طلبانه ای بود با ویژگی های منحصر به فرد خود که شباهت بسیاری به نبرد شهادت طلبانه کربلا داشت که پیامبر گرامی اسلام از حوادث و اتفاقات آن خبر داد و آن وقایع را به صورت عینی و یقینی بیان کرد، همان طور که پیامبر گرامی اسلام از واقعه کربلا به اهل بیت گرامی خود به طور مفصل خبر داده بود.
* نبرد موته خوابهای آشفته دشمنان اسلام را بر هم زد
نبرد موته یک جنگ داوطلبانه بود که توانست خواب های آشفته دشمنان اسلام را که به منظور نابودی کیان اسلام دیده بودند، بر هم زند. همان گونه که واقعه خونین کربلا توانست راه را برای ادامه و استمرار دعوت اسلام هموار کند و از یک انحرافی که می خواست در مسیر اسلام ایجاد شود، مانع شود.
نبرد موته نبرد خونینی بود که در آن خون بر شمشیر پیروز گشت و خون این سه شهید از فرماندهان سپاه اسلام موجب شد فکر حمله به کیان اسلام و دولت نوپای رسول گرامی اسلام را از سر سپاهیان دشمن بیرون کند، همین طور که در واقعه کربلا خون پاک حسین (علیه السلام) و یاران بزرگوارش استقرار و استقامت دین جدش پیامبر را تضمین نمود.
در نبرد موته جنگجویانی بسیار کم بودند که با طی مسیر طولانی خسته و کوفته در برابر لشگر جراری قرار گرفتند که از نظر تعداد نفرات و تجهیزات جنگی بی سابقه بودند، همین طور بود واقعه کربلا ؛ تعداد قلیلی ازانسان ها که بیشتر جمعیت آنان را زنان و کودکان تشکیل می دادند، در برابر جنگجویان با انگیزه ای قرار گرفتند که به شوق جوائز و پست ها و سمت های اعطایی خلیفه به این معرکه آمده بودند و تمام آن جایزه ها و پست و مقام هایشان در گرو نابودی این گروه بود که تعداد نفرات و تجهیزاتشان بسیار اندکی و ناچیز می نمود، هر چند انسان هایی پاکیزه و آسمانی بودند.
نبرد موته نبردی نابرابر بود که فرماندهان بی نظیر آن در برابر بزرگترین قدرت نظامی عصر خود صف آرایی کردند که در همان زمان سرمست پیروزی برابر ایرانیان بودند. در واقعه کربلا نیز یک نبرد نابرابر اتفاق افتاد که نوجوانانی که هیچ سابقه جنگ و جنگ آوری نداشتند. در برابر لشگری عظیم قرار گرفتند که سر تا پا غرور و قساوت و پستی وناجوانمردی بودند.
* شباهت جعفر طیار و اباالفضل العباس(علیهم السلام)
در نبرد موته هر دو دست جعفر طیار (علیه السلام) قطع شد، همانطور که در نبرد کربلا هم هر دو دست حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) قطع شد.
نبرد موته و شهدای آن اولین قربانیان اسلام بودند، همان طور که حادثه کربلا و شهدای آن و مصیبت های اهل بیت (علیهم السلام) قربانیان ماندگار اسلام بودند. بنابراین موته و کربلا هر دو آوردگاه های معجزات پیامبر اسلام در زمان حیات آن حضرت و پس از رحلتش بودند و دیگر مواردی که در آن جلوه هایی از رویارویی حق و باطل دیده می شد .
این همه شاخصه های ایمانی و زیبایی ها و نورانیت در داستان حماسی موته به دست فراموشی و سهل انگاری سپرده شد و تاریخ نگاران با همه ارزش های معنوی و قد است و کرامت آن نکردند.
لذا ما، همه دوستداران اهل بیت و انسان های با ایمان را در جهان اسلام دعوت می کنیم که تمام همت و توان خود را متوجه این اماکن مقدسه و مشاهد مشرفه نمایند، تا به یاری خدا و همت دوستان آل محمد (علیه السلام) این جایگاه های نورانی آنگونه که شایسته آن است موقعیت والا و معنوی خود را پیدا کنند.
* شایسته نیست این مشاهد مشرفه در مظلومیت و گمنامی باشند
بیش از این شایسته نیست که این مشاهد مشرفه و انسان های والایی که در آن آرمیده اند در مظلومیت و گمنامی به سر برند، پس از آن که چهره های حقیقی این ارزش های معنوی برای ما روشن شد، کوتاهی در این زمینه هیچ توجیهی و مجوزی نخواهد داشت.
بنابراین رفتن به زیارت و دیدار این مشاهد نورانی و اوردگاه های تاریخ اسلام و بر طرف ساختن گرد و غبار غربت و وحشتی که الان بر آنها حاکم است یک نوع وفاداری به پیمان محبت اهل بیت (علیهم السلام) است که لازمه اصل اساسی ولایت ال محمد (عليهم السلام) می باشد .
سرزمین اردن با داشتن این زیارتگاه ها عرصه ای است از عرصه های بهشتی که احیاء کردن آن و زدودن گردوغبار غربت از آن جزء تنظیم شعائر الهى است که قرآن مجید درباره فرموده است «ومن یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب» یعنی هر کسی شعائر الهی را گرامی دارد نشانه تقوای قلبی او است
* لازم به ذکر است با توجه به نقل های متفاوت تاریخی ، خبرگزاری «حوزه» محتوای اینگونه مطالب را رد یا تایید نمی کند..